دارم از درد می میرم
با توام ...
آره تو ...
تویی که به راحتی تنهام گذاشتی رفتی ... تویی که با اصرارو پافشاری پا گذاشتی تو قلبم ... ناخواسته وارد شدی ... بی خبر رفتی بالای دلم نشستی ... با حرفای قشنگ خوابم کردی ...
من که چیزی نخواستم ... من که حرفای قشنگ نخواستم ...
من که عشقتو قلبتو نخواستم ...
تو پافشاری کردی ... تو قسمم دادی که تنهات نذارم ... اون روز قسم خوردم که باهاتم تا آخرش ...
غافل از اینکه روزی کسی دیگه قسمم میده که تورو فراموش کنم ... چرا ؟ مگه من گناهی داشتم ؟
مگه جز وفاداری ازم بدی دیدی؟
یادته روزی که آروم گفتی دوستت دارم چی گفتم ؟
لبخند زدمو گفتم مرسی ...
اخم کردی و گفتی همین عزیزم ؟
سرمو بلند کردم تو چشمات زل زدمو گفتم امیدوارم مطمئن باشی ...
گفتم : گفتن دوستت دارم حرمت داره ... این جمله شوخی نیست ...
ولی تو به راحتی داد زدی و گفتی : دوسسسسستت داررررررررررررررم ...
خیلی تند رفتی ... خیلی ... من ترسیدم ... سردم شد ... قلبم لرزید ...خدایا...
فکر نمی کردم یه روز به همون راحتی با دیدن هق هقم داد بزنی و بگی یه سرگرمی بودی همییییییییین ...
کسی که شبو روز هر جا باهات بود ... تو یه شب شد سرگرمی ... آخ که چی کشیدم ...
خردم کردی ...
کوه غرور بودم یادته ؟... یادته همیشه بهم می گفتی چرا بهت نمی گم دوستت دارم ؟ آره ... غرور بود...
حالا از اون کوه حتی تپه هم نمونده ... خردش کردی ... حالا داری با معشوق جدیدت خوشمیگذرونی ...
از عشقت بهش می گی ...
اما من اینجا...
دارم از درد می میرم
تقدیم به تو که تمام وجودم از آن تو بود