سلام به همه کسایی که به وبلاگ من میان و با نظرات خوشگلشون شادم میکنن.

اینو خطاب به یه شخصه خاص مینویسم که حتمآ خودش متوجه میشه بعد خوندن

اینکه چرا همه آدما از عشق و نفرتو جدایی و بی وفایی و خیانت مینویسن

ببین عزیزه دلم کسی که عاشق میشه دیگه به هیچی فکر نمیکنه بخاطره همینه که سرانجامش به جدایی و... ختم میشه.اگه از اولش با فکر جلو بره هیچوقت همچین بلایی سرش نمیاد تا بخواد بیاد و بنویسه

اما عشق و نفرتو جدایی و خیانت یکی از قشنگترین قسمت های زندگیه س چرا آدم ازش حرف نزنه؟واقعآ چرا نزنه؟

چرا باید به همه چی از جنبه ناراحتی فکر کنیم؟چرا به همین خیانتا و جداییا به عنوان بهترین تجربه زندگیمون نگاه نکینم؟

قرار نیست چون خیلی ها از عشقو نفرتو جدایی و خیانت مینویسن حتمآ غمگینو ناراحت باشن.از نظر خود من مینویسن تا خالی شن و بیشتر مواقع درس عبرتی واسه دیگری شه.

حتمآ میگید چه درسه عبرتی؟

اما واقعآ تا سره آدم نیاد درس نمیگیریم.این خاصیت انسانها شده.تا نخورن نمیفهمن که چی شده.